دارم انیمه سایکو پاس رو میبینم:)همین الان قسمت 20 فصل اول رو تموم کردم:)

راستش واقعا انیمه جالبیه..
آممم یه هشدار بدم از اینجا به بعدو کسایی بخونن که سایکو پاس رو دیدن چون هم اسپویل داره هم چیز زیادی نمیفهمینD: و ای کسانی که میخوان بقیشو بخونین بزنین ادامه مطلب*^*

خوب میخوام در مورد آکامه حرف بزنم..وقتی که سیستم شیبیل حقیقت رو به آکامه گفت خیلی آکامه شوکه شد و خیلی شک داشت:)سیستم شیبیل برای دیگران تصمیم میگرفت و خوب وقتی قدرت تصمیم گیری نداشته باشی خیلی بده نه؟ مثل الانه ما که مامان باباهام برای رشته تحصیلی یا آیندمون تصمیم میگیرن! و خوب ما بیشتر اوقات خیلی ازرده خاطر میشیم یا باهاش میجنگیم حالا فکرشو بکن کل زندگیت یه نفر دیگه برات تصمیم بگیره:) و این یعنی دنیای اونا..راستش وقتی با خودم فکر کردم و دیدم توی زندگیم چقدر آزادی دارم و میتونم خودم برای زندگیم انتخاب کنم و تصمیم بگیرم ولی با این همه از زندگیم ناراضیم از خودم خجالت کشیدم!این همه ازادی و باز هم ناراضی بودن؟اگه آکامه یا کوگامی یا بقیه اینجا بودن توی زمان ما حتما خیلی خوشحال بودن نه؟:)
وقتی این حقیقت رو آکامه فهمید که سیستم شبیل زده کاگاری کشته خیلی عصبانی شد و همچنین که سیستم شیبیل از جنایت کارها تشکیل شده دلش میخواست بزنه کل سیستم رو نابود کنه:)درکش میکردم وقتی یه حقیقت تلخ رو فهمیدی و میخوای همه چیز رو نابود کنی!هعی هعی..
و این دوگانگی ای که آکامه داشت! نه میتونست سیستم رو نقض کنه و نه میتونست بگه که کار سیستم درسته:) و در عین حال جامعه به سیستم نیاز داشت اگر بخوام فقط به عنوان کسی که انیمه رو میبینه نظر بدم باید بگم اگر نقض میکرد همه چیز رو و سیستم شیبیل رو نابود میکرد جالب بود:)ولی اگه بخوام از این نظر بگم که جای آکامه بودم چه تصمیمی میگرفتم مطمئنا تصمیم میگرفتم سیستم همین طوری به کارش ادامه بده چون واقعا کاریش نمیشه کرد:) و واقعا تصمیم سختی بود برای آکامه..
ولی از حق نگذریم دلم میخواد کوگامی ماکیشیما رو نکشه:| خوب ماکیشیما خیلی آدم بدی بود این همه آدم کشت و اینا ولی من دلم میخواست سیستم شیبیل نابود بشه..اگه نقشی بشخصه توی انیمه داشتم و مثل آکامه میدونستم حقیقت رو با ماکیشیما همکاری میکردم که سیستم نابود بشه آخه خیلی نامردیه بخدا یه نفر دیگه برای کل زندگیت تصمیم بگیره؟ هعی هعی
و در آخر باید بگم این انیمه منو به فکر فرو برد..راستش باید بگم تنها انیمه ای بود که جدا از اون جنبه نمایشیش واقعا فلسفه ای بود و واقعا یه چیزی به آدم یاد میداد:) و البته که هنوز من تا ته ماجرا نرفتم! ولی منو به فکر فرو برد که چقدر من الان میتونم زندگیمو تغییر بدم با تصمیم هام:) و باید سعی کنم خودم راه زندگیمو پیدا کنم:)

پ.ن:من حالم هنوز مثل قبله..داغ میشم و دوباره بدنم دماش میاد پایین و قرص میخورم خوبم اثرش تموم میشه دوباره حالم بد میشه:| به مامانم میگم نمیخواین منو ببرین دکتر میگه نه کروناست:|
پ.ن:دعا کنید یکی از دوستام(مجازی) زنده باشه خودکشی نکرده باشه براش نگرانم
پ.ن:نمیدونم فصل دوم سایکو پاس رو هم ببینم یا نه میگن فصل های بعدیش زیاد خوب نیست
پ.ن:خداوکیلی چرا مجبورم با این حالم درس بخونم آخه این انصافه؟:"/