خوب سلام به همه((:
باورم نمیشه این همه وقت ننوشته بودم..خوب یکم حالم بد بود..خوب یکم که نه خیلی حالم بد بود..با هیچ کس نمیتونستم حرف بزنم حتی با شینایی و خوب از من بعیده!
حالا بیخیال همه اینا..من بالاخره میخوام چالشو بنویسمD:
شینا: بغلش میکنم و یه عااااااااالمه میچلونمش احتمالا گریم بگیره تو بغلش..البته اگه خجالت نکشمD:دلم میخواد با هم یه چیزی بخوریم و یه عالمه زر بزنیم..انیمه هم ببینیم بسی خوبه چون من همیشه دلم میخواست باهاش انیمه ببینم ولی نتونستمT^T و میخوام ساعتها با هم باشیم بدون این که زمان در کنار هم بودنمون تموم بشه(:
آیسا: قشنگ میتونم الان تصور کنم دو تایی روی یه نیمکت نشستیم و داریم با هم حرف میزنیم..دلم میخواد یکم بیشتر بشناسمت یکم باهات بیشتر حرف بزنم کیوت*^*
هلیا: همون طور که خودش گفته بود باهاش انیمه میبینیم..اما میخوام توی یه اتاق با یه عالمه خوراکی و یه تخت گنده و یه پارتی شبونه باشه که با هم تا صب بیدار بمونیم حرف بزنیم خوراکی بخریم و انیمه ببینیم*^*
جیسوگ: احتمالا اینو نخونی..ولی تنها کاری دوست دارم بکنم اینه که ببینم دختری یا پسرXD
فایتر: اول میزنم تو سرت چون بهم نگفتی دختری یا پسر.-.و بعد از اینکه فهمیدم دختری یا پسر میرم.-.
نگاسو: میخوام ازت بپرسم چطور این ایده های ایسگایی و طنز به ذهنت میرسه به منم یاد بدهXD
شهلا: اول دلم میخواد یه عالمه کتکت بزنم به چند دلیل:سارای منو گرفتی ،من حسودی میکنم به تو و سارا ، سارای منو گرفتی.-.و بعدشم یه عالمه برات خط و نشون میکشم که دیگه نزدیک سارای من نشی.-.
نانامی: دلم میخواد باهات بستنی بخورم(:یام یام بعد یه عالمه مسخره بازی در بیاریم و بخندیم((=
هانی بانج: هممم زیاد نمیشناسمت اما با این که کوچیکتر از منی سختی های زیادی کشیدی..دوست دارم بیشتر بدونم از تو با هم حرف بزنیم و بیشتر با هم دوست بشیم(=
وایولت جی آرون: میخوام بهت بگم چرا اینقد خوب مینویس هاع؟ یکم از اون هنر نوشتنت به منم بده.-.بعدم با هم انیمه ببینیم
ساحل: اول ازت به خاطر این که موندی پیشمون تشکر کنم و بهت بگم تو ایده های قشنگ قشنگو از کجا میاری تو وبت مینویسی؟.-.
آروا چان:دلم میخواد باهات برم از این کافه انیمه ها با هم یه عالمه مانهوا و مانگا بخونیم و انیمه ببینیم(نکه تو ایران هم کافه انیمه هست.-.)
عشق کتاب:یک عدد کافه کتاب برای وقت گذروندن بسی خوبه و احتمالا بحثی بی پایان در مورد کتاب داشته باشیم
ماگنولیا: دلم میخواد بیام باهات لب دریا(به دلیل این که خونتون شماله)(سواستفاده برای رفتن به کنار دریا)و یه عالمه با هم خوش بگذرونیمD:
یومیکو:هممم چون ازم بزرگتری احتمالا خجالت بکشم کلا احتمالا از همتون که ازم بزگرترین خجالت بکشم..ولی خوب انیمه دیدن و حرف زدن باهاتو دوست(=
آگاتا:همون طور که خودت گفته بودی باهات میام یه کافه و بحثی بی پایان در مورد کتاب و نوشتن با هم بکنیم(=
آکی سان:دوست دارم خود جدیدتو که میگی عوض شده ببینم(:
مبینا(مارین):با غر و ناله بهت میگم یه نگاه به وب بدبخت بنداز.-.و برگرد به بیان.-.و بعد دلم میخواد با هم بریم کافه و حرف بزنیم
آرتمیس:اول غر میزنم تو سرتو میگم چرا باید اینقدر خوب بنویسی و بگی من خیلی هم خوب نمینویسم هاع؟ بزنم از وسط نصفت کنم؟و بقیشو نمد ولی حتما مثل بقیه باهات یه عالمه حرف میزنم و خوش میگذرونم
رفیق نیمه راه:حتما یه عالمه با هم در مورد تحلیل های اتک و اتقاقات احتمالی اتک حرف میزنیم و یه عالمه تجزیه تحلیل میکنیم اتک رو که این اتفاق میفته و اینا و یه عالمه عر میزنم به خاطر شخصیت هایی که میدونیم میمیرنT^T
فهیمه:احتمالا ازت خجالت بکشم چون ازم بزرگتری..ولی دلم میخواد با هم توی یه پارک و هوای سرد زمستونی قهوه داغ بخوریم و از دهنمون بخار بزنه
گلی ساما:میگم تو چطور تاریخ تولد همه ی کاراکترهای انیمه ای رو بلدی؟ هاع؟بعدم دلم میخواد برام یدونه از اون میکس ها یا ادیتای خوشگلت درست کنی*^*
کالیکو:با شینا سه تایی با هم یک عدد پارتی شبانه میگیرم و تا صبح پیتزا میخوریم و انیمه ببینیم
هلن پراسپرو:ازت میخوام توی این دیدار منو متقاعد کنی ناروتو رو شروع کنمT^T
آیامه میزوکی: آروم میزنم تو سرت(آروم میزنم دلم نمیاد محکم بزنم)و بعد بهت میگم چرا خبری نمیدادی نمیگی آدم نگرانت بشه هاع؟بعدم میخوام با هم بریم شهر بازی یوووووو چق خوش بگذره
نرسیا: ازت میپرسم دختر کجایی؟نمیگی دلمون برات تنگ بشه هاع؟زود برگرد پیشمون(:
ای الکس:میخوام باهات نقاشی کنم و بهم نقاشی کردن یاد بدی^^
آنا جی چیم:اول از همه معذرت میخوام یادم رفت اضافش کنم سوییفتیT^T بعد هم میخوام باهات بشینم مودائو زو شی ببینم و موچی هایی که تو درست کردی رو بخوریم و کلی خوش بگذرنیم"^"
اگه کسی رو یادم رفته ببخشید سعی کردم همه رو بنویسم و کسی رو جا نندازم(:
همه ی کسایی که نام برده شدن به چالش دعوت شدن((=