چند وقت پیش خالم اومد خونمون..بعد از تو کیفش چند تا بسته آورد بیرون من رفتم سریع ازش پرسیدم:
-اینا چین؟
+رنگ مو
-برای چی خریدین آوردین اینجا؟
+میخوام موهای مامانتو رنگ کنم:)
-مامانم واقعا خاله میخواد موهاتو رنگ کنه؟!(چون خیلی وقتا سر کارم میزاره باور نمیکردم:/XD)
+آره بابا میخوام موهای مامانتو رنگ کنم
خالم شروع کرد به درست کردن رنگ ها و مخلوط کردنشون و من با ذوق و شوق داشتم نگاشون میکردم بعد گفتم من خیلی دلم میخواد موهامو رنگ کنم*-*
-میخوای یکم پایین موهاتو رنگ کنم؟
+هوممم نمیدونم مامان نظر تو چیه؟
*باشه:)
+واقعا؟
*آره^^
ویححححححححححححححححححححححححححح من میتونستم موهامو رنگ کنم واهایییییییییییییییییییییییی خیلی ذوق کردم ولی خوب از این نگذریم که همیشه در رویاهای خویش خود را با موهای رنگ کرده صورتی تصور میکنم و واقعا دوست دارم یبار موهامو صورتی کنم*-*
بعد از این که خالم موهای مامانمو رنگ کرد اومد یکم خیلی کم پایین موهامو رنگ کرد
گذاشتم بیست دقیقه بمونه و بعد خالم گفت برو موهاتو بشور
رفتم موهامو شستم و وقتی داشتم موهامو توی آینه نگاه میکردم از خنده جر خوردمXD خالم اومد گفت چی شده؟ و من نفسم از خنده بالا نمیومدXD بعد خالم یکم به موهام نگاه کرد و اونم زد زیر خنده و دوتایی ریسه میرفتیمXD و خوب ماجرا چی بود؟!موهام رنگ نگرفته بود و قهوه ای نشده بودن و سیاههههههههههه سیاه بودنXD
مثل اینکه قرار نبود به ارزوم برسم:/XD
ولی وقتی توی نور موهامو نگاه کنی یه کم قهوه ای هستن موهام^^
ولی خوب اشکال نداره دفعه دیگه خواست مامانم موهاشو رنگ کنه موهامو رنگ میکنمXD
پ.ن:میدونم میدونم عکس هیچ ربطی به موضوع نداره:/