های^^
میدونین دوست دارم هر روز پست بزارم^^
از پست گذاشتن لذت میبرم و از این که میبینم کامنت میدین خیلی خوشحال میشم و ذوق میکنم((=
ولی دیروز بعد از اینکه پست گذاشتم حالم یه طوری بود..یه جورایی نا امید شده بودم..احساس میکردم که پست هام اصلا جالب نیست..از وب اوتاکوییمون هم نا امید شده بودم..خیلی دیروز خود خوری کردم.. سعی کردم به خودم امید بدم که نه بابا تازه اولشه چرا چرت و پرت میگی؟!ولی ته دلم خالی شده بود..میدونستم که سریع تسلیم شدم و هنوز راهی نرفتم که!
کل دیروز بدجور حالم بد بود..با آهنگ سعی کردم خودمو آروم کنم
"آروم باش چیزی نشده که فقط یه چیز سادست همین بابا!تو سختی های دیگه ای هم کشیدی!"
امروز صبح بیدار شدم دلم نمیخواست اصلا برم وبلاگمو نگاه کنم رفتم با دوستم یکم حرف زدم
-نا امید شدم
+از چی؟
-احساس میکنم نه وب خودم نه وب خودمون خوب باشن اصلا خیلی چرت و بدن
+وااااااااا تازه شروع کردیم و هیچ کاری هم انجام ندادیم این که تعداد کامنتهات هم کم بوده اشکال نداره که! تازه هنوز بهت کامنت میدن اصلا هم مهم نیست!یکم بدبین شدی امروز از حرفای قبلیت معلوم بود
-آره فکر کنم یکم فقط بدبین شدم همین((:
بعد از حرف زدن با دوستم حالم خیلی بهتر شد و امیدوار شدم و اومدم ببینم کسی کامنت داده یا نه و یه عالمه کامنت داده بودین((:خیلی خوشحال شدم و ذوق کردم و حالم خوب شد
ممنونم ازتون بابت کامنت ها و حرفای قشنگی که بهم میزنین^-^
پ.ن:هنوز هم خوابای بدجور میبینم دیشب دوباره یه عالمه تو خوابم گریه کردم-__-
پ.ن:تا حالا میلک شیک هلو درست کردین؟خیلی خوشمزست^^حداقل بهتر از آبمیوه هلوی حالت تهوع آوری بود که دیروز خوردم:|
پ.ن:چرا وقتی که گشنمه میرم پینترست و یه عالمه غذاهای خوشمزه نگاه میکنم ولی در حالت عادی نگاه هم نمیدازم به خوراکی ها:|
پ.ن:یکی بیاد منو ترقیب(درست نوشتم؟؟)کنه بریم بشینم بقیه کدگیاسو ببینم حدودا ماه رمضون آخرین قسمتی بود که نگاه کردم ازش://تا فصل دوش دو قسمت دیدم ولی خیلی مسخرست و چرت احساس میکنم چرا همه لولوشو دوست دارن اصلا آدم جالبی نبود فقط یه عقده ای بود که میخواست همه جهان رو به خاطر خواهرش بگیره:|